به یک تعریف مشترک از منطقه آزاد نرسیدهایم
یک کارشناس اقتصادی گفت: فکر میکردیم که بعد از گذشت ۳۰ سال از تشکیل مناطق آزاد به یک فهم خوبی نسبت به مناطق آزاد رسیده است، اما در سال ۱۴۰۰ با تصویب هشت منطقه آزاد جدید مشخص شد که اینگونه نیست.
به گزارش دانشجو، کشور ما درگیر چالشهای بسیاری در حوزه اقتصاد است. یکی از این چالش ها، مناطق آزاد است که قرار بود به محلی برای افزایش صادرات و تولید تبدیل شود، اما حالا به گذرگاه واردات ایران مبدل شده است. این درحالی است که سعید محمد؛ دبیر شورایعالی مناطق آزاد تجاری – صنعتی و ویژه اقتصادی کشور گفت: متاسفانه با گذشت بیش از سه دهه از عمر مناطق آزاد درایران همیشه تراز تجاری این مناطق منفی بوده است.
به عقیده بسیاری از کارشناسان این حوزه، یکی از مهمترین دلایل تزار منفی تجاری در این مناطق این است که درآمدزایی و توسعه زیرساختهای سازمان منطقه آزاد کشور به واردات کالا از محل مناطق آزاد به کشور گره خورده است که نه تنها به محرومیت زدایی میپردازد، بلکه باعث نابودی هرگونه فعالیت مولد در این مناطق میشود. محمدمهدی مفتح؛ سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیز با بیان اینکه درحال حاضر شاهد آن هستیم که مناطق آزاد محلی برای واردات شدهاند، گفت: معافیتهای مالیاتی مناطق آزاد نابودی تولید داخل را به دنبال دارد.
با توجه به مسائل مطرح شده، گفتگویی پیرامون چالشهای مناطق آزاد کشور با فردین کریمی؛ کارشناس امور اقتصادی داشتیم که مشروح آن در ادامه تقدیم میشود.
سوال ما مشخصا در مورد مناطق آزاد است، مناطقی که قرار بود به دروازه صادرات کشور تبدیل شوند، اما محلی شدند برای واردات کالا و تراز تجاری مناطق آزاد هم منفی شده است. به نظر شما علت این اتفاق چیست؟
اگر به سال ۱۳۷۲ که قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تصویب شد، برگردیم، آنچه ما متوجه میشویم این است که فهم سیاست گذار از تشکیل منطقه آزاد در کشور مشخص نیست. اساسا حاکمیت در آن بازه زمانی نمیدانست که منطقه آزاد را برای چه کاری و برای چه هدفی میخواهد احداث کند و آیا منطقه آزاد را برای محرومیت زدایی احداث کرده است؟ آیا منطقه آزاد را برای جذب سرمایه گذاری خارجی ایجاد کرده است؟ آیا منطقه آزاد را برای صادرات ایجاد کرده است؟
همه این اهداف مستلزم ایجاد زیرساختهایی هستند اگر شما منطقه آزاد را برای صادرات ایجاد کردید یک الزامی وجود دارد که باید الزامات آن را رعایت کنید. چرا منطقه آزاد به جایگاه واردات تبدیل شد؟ شما وقتی منطقه آزاد را بدون زیر ساخت، ایجاد کرده اید و به آن بودجهای هم تعلق نمییابد و دولت هم سرمایه گذاری نکرده و فقط گفته یک مشوق ایجاد میکنم و شما باید از این مشوق برای خودت درآمدزایی کنی و آنجا را توسعه بدهید و زیرساخت ایجاد کنید. این مشوق چیست؟ دوات گفته است که من به تو معافیت مالیاتی میدهم و طرف دیگر گفته شما به واردات کالا در مناطق آزاد بپرداز و بعد یک درصد خاصی را از سود بازرگانی کالایی که وارد کشور میشود، یعنی همان آن ۱۵ درصد سود بازرگانی را از واردکننده بگیر و آنجا را توسعه بده و زیرساخت ایجاد کن. وقتی شما عملا درآمدزایی سازمان منطقه آزاد و توسعه زیرساختش را به واردات گره زدید، این کار باعث میشود که آن مدیر عامل در سازمان به جای اینکه به فکر توسعه صادرات یا ایجاد زیرساختهای صادراتی باشد، باید به دنبال واردکنندگانی بگردد و آنها را متقاعد کند که کالای خود را از منطقه آزاد وارد سرزمین اصلی کنند و اساسا اینجاست که منطقه آزاد تبدیل به جایگاه واردات کالا میشود، چرا که اساسا درآمدزایی منطقه آزاد و سازمانهای مناطق آزاد برای ایجاد توسعه زیرساخت خود از محل درآمد واردات باشد. یکی دیگر از این محلهای درآمدزایی در مناطق آزاد، فروش زمین است یعنی فروش زمین و واردات، از عمدهترین چالش هاست و این باعث شده که منطقه آزاد در کشور ما به جای اینکه بر توسعه صادرات متمرکز باشد و جایگاهی در جهت ایجاد زیرساختهای صادراتی باشد، به واردات کالا به سرزمین اصلی تبدیل شده است.
به طور کلی مشکلات مناطق آزاد کشور را در چه چیزهایی میدانید؟
اولین مشکل منطقه آزاد در کشور این است که فهم جامعی از ادبیات منطقه آزاد در کشور وجود ندارد. یعنی حاکمیت به یک تعریف مشترکی از منطقه آزاد نرسیده و فهم حکمرانی منطقه آزاد در کشور ما وجود ندارد. این عدم فهم و حکمرانی باعث شده که چالشهای جدی دیگری برای منطقه آزاد ایجاد شود. امروز شما وقتی منطقه آزاد را ایجاد میکنید نیازمند به چند زیرساخت است، اول زیرساخت قانونی، دوم زیرساخت اقتصادی و زیرساختهای خدماتی است. مهمترین مشکل منطقه آزاد در کشور ما امروز این است که حاکمیت اساسا نمیداند منطقه آزاد را برای چه ایجاد کرده و الزام ایجاد این منطقه آزاد به دلیل چیست؟ یعنی وقتی فهم مشترکی از منطقه آزاد نباشد این میشود که لابی نمایندههای مجلس در مجلس باعث میشود که منطقه آزاد در فلان شهر یا فلان روستا تشکیل شود و بعد منطقه آزاد که تشکیل میشود با حضور بافت جمعیتی گسترده مثلا ۵۰۰ هزار هکتار را تقدیم منطقه آزاد میکنند. امروز مشکل منطقه آزاد در کشور ما کلیتش این است که فهم جامعی از منطقه آزاد و ادبیات منطقه آزاد در کشور وجود ندارد، این عدم فهم باعث میشود که توسعه زیرساخت در منطقه آزاد وجود نداشته باشد، قانون صحیحی برای اداره و حکمرانی مناطق آزاد در کشور وجود نداشته باشد، مدیریت یکپارچه در این مناطق وجود نداشته باشد، تعارضهای مدیریتی بین سازمان، بین فرمانداری ها، استانداریها وزارتخانههای مختلف باعث شده که امروز مشوقهایی که به مناطق آزاد داده میشود در راستای اهدافی که باید برای آنها در نظر گرفته شده باشد به آنها تعلق نگیرد، مشوقهایی بدون هدفمندی خاص داده شده، باعث شده که بافت جمعیتی و اساسا نگاه محرومیت زدایی بر نگاه تولید و صادرات در مناطق آزاد کشور ما سیطره پیدا کند و اساسا فکر میکنیم که منطقه آزاد را باید ایجاد کنیم برای محرومیت زدایی. اینها مشکلات کلی مناطق آزاد هستند که در راس همه آنها ناشی میشود از عدم فهم حاکمیت در ایجاد منطقه آزاد. ما فکر میکردیم که بعد از گذشت ۳۰ سال از تشکیل مناطق آزاد در کشور حاکمیت و کشور به یک فهم خوبی نسبت به مناطق آزاد رسیده است، چون یک تجربه ۳۰ ساله دارد، اما در سال ۱۴۰۰ ما با تصویب هشت منطقه آزاد جدید در کشور متوجه شدیم که هنوز هم بعد از گذشت این سالها این فهم نسبت به تشکیل منطقه آزاد در کشور وجود ندارد. تصور ما بر این است که افزایش تعداد منطقه آزاد در کشور میتواند ما را به سمت صنعتی شدن یا به سمت افزایش تولید یا به سمت افزایش صادرات سوق بدهد، اما غافل از اینکه مادامی که ما الزامات زیرساختی و الزامات قانونی و الزامات اجرایی و اساسا حکمرانی مناطق آزاد را نفهمیم و در نظر نگیریم، حتی اگر کل کشور را هم به منطقه آزاد تبدیل کنیم، در تجارت ما اثر چشمگیری نخواهد داشت و به اهدافی که عمده آن باید تولید صادرات محور و جذب سرمایه گذار خارجی باشد، نخواهیم رسید.
ما بحث جام جهانی را هم داریم. چیزی که طبق گزارشهای رسیده این است که بعضی از مناطق آزاد کشور مثل کیش میخواهند در برگزاری جام جهانی به قطر کمک کنند و به جذب گردشگر بپردازند شما این مسئله را چه طور میبینید و ایران چه نقشی میتواند در این زمینه ایفا کند؟
شاید جالب باشد بدانید که بنده با یکی از اعضای دبیرخانه گفتگویی داشتم که سال ۹۲ گفت که قطریها به ایران آمدند و گفتند که ما باتوجه به بررسیهایی که کردیم، متوجه شدیم که بوشهر بهترین مکانی است که ما میتوانیم از ظرفیت آن برای جام جهانی استفاده کنیم و شما اگر بوشهر را به منطقه آزاد تبدیل کنید، ما خودمان آنجا سرمایه گذار میکنیم و زیر ساخت ایجاد میکنیم و بعد از جام جهانی هم تمام این زیرساختها متعلق به خودتان باشد. اما متاسفانه ما بوشهر را در اردیبهشت ۱۴۰۰ به منطقه آزاد کردیم و این موضوع در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شد و بعد از آن به سراغ قطریها رفتیم و گفتیم که ما بوشهر را به منطقه آزاد تبدیل کردیم و شما تشریف بیاورید. قطریها گفتند ما سال ۹۲ آمدیم و ما الان کاری نمیتوانیم انجام دهیم و اساسا این فرصت و این قضیه که بشود از ظرفیت جام جهانی و قطریها بیایند در ایران سرمایه گذاری کنند، از دست رفت. امروز هم بحثی که در حوزه گردشگری وجود دارد، به هر حالت کیش میتواند یک ظرفیتی باشد، برای اینکه به گردشگری توسعه بدهد و ما از ظرفیت جام جهانی میتوانیم استفاده کنیم، اما مگر جام جهانی چند سال است؟ یا چند بار در سال جام جهانی اتفاق میافتد؟ که مثلا باعث جذب گردشگری و توسعه گردشگری بشود، ما براساس آن نگاهی که به منطقه آزاد داریم، به عنوان مثال اگر منطقه آزاد کیش را برای جذب گردشگر ایجاد کردیم، باید این جذب گردشگر در تمام سال اتفاق بیفتد، یعنی شما زیرساختی را ایجاد کنید که در تمام سال بتواند گردشگر جذب کند و شما بتوانید در حوزه خدمات، خدماتی را با قیمت مناسب و کیفیت بالا ارائه بدهید که در تمام طول سال گردشگر جذب کنید. حالا قطر هم یک ظرفیتی است که میشود از آن استفاده کرد، اما باید ببینید که این جام جهانی هم تمام میشود. امروز اگر یک ایرانی بخواهد سرمایه اش در گردشگری خرج کند، در یک کشوری مثل ترکیه ارزانتر درمی آید یا بیاید کیش؟ اگر جذب گردشگر به عنوان هدف تشکیل منطقه آزاد کیش است، باید بتوانید این هدف را در حوزه ارائه خدمات، در حوزه هزینه و فایدهای هم که میخواهید برای آن گردشگر ایجاد کنید، مقرون به صرفه باشد؛ لذا کیش هم میتواند یک ظرفیتی باشد برای جام جهانی، اما زمینه هایش باید برای تمام فصلها و تمام سالها اتفاق بیفتد تا عملا در حوزه جذب گردشگر موفق باشیم.
منبع: دانشجو